۱۳۸۹ دی ۱۳, دوشنبه

من از زنده به گور

خاطرات می آیم

کوچه های بن بست سکوت تلخ لحظه های سربی

جائی که دست نوازش نسیم 

    به سیلی تلخ  طوفان 

         عرصه را وا داده است

و ترنم بارش با ران 

به شلاق تلخ تگرگ 

تبدیل شده

و انسان  من 

به مترسک باغ مین 

باغی که با باز شدن هر گلش 

چندین مترسک 

تکه 

    تکه 

         تکه 

         می شوند

من از آخر زمان می آیم

۱ نظر:

گیله مرد گفت...

زیبا بود
.
گیلک بمنی